خلاصه کتاب صدای رنگ ها ( نویسنده بارب روزنستاک )

کتاب «صدای رنگ ها» نوشته بارب روزنستاک، ماجرای زندگی الهام بخش واسیلی کاندینسکی، نقاش مشهور روس و پدر هنر انتزاعی را روایت می کند و به ما نشان می دهد که چطور باید به ندای درونی مان گوش کنیم و مسیر منحصر به فرد خودمان را پیدا کنیم. این کتاب یک اثر هنری زیباست که با داستانی دلنشین و پیام های عمیق درباره خلاقیت، اصالت و خودباوری، هر کسی را به فکر وامی دارد.

تاحالا شده به این فکر کنید که دنیای اطرافتون فقط با چیزهایی که می بینیم، می شنویم یا لمس می کنیم، محدود نمیشه؟ بعضی ها دنیا رو جوری تجربه می کنن که شاید برای بقیه عجیب باشه. مثلاً رنگ ها براشون صدا داشته باشن، یا یه موسیقی رو بتونن در قالب رنگ ها ببینن! این جور آدم ها رو می گن «حس آمیز» (Synesthesia) و واسیلی کاندینسکی، نقاش بزرگ روس که خیلی ها اونو پدر هنر انتزاعی یا آبستره می دونن، یکی از اون آدم های خاص بود. کتاب «صدای رنگ ها» اثر بارب روزنستاک، دقیقاً همین داستان شگفت انگیز رو با زبانی کودکانه و تصویری جذاب روایت می کنه و بهمون یاد می ده که چقدر مهمه به صدای قلب و شهودمون گوش بدیم و نترسیم از اینکه متفاوت باشیم.

این مقاله قراره یه سفر کوتاه اما پربار به دنیای «صدای رنگ ها» باشه. قراره با هم ببینیم این کتاب چه داستانی داره، شخصیت های اصلیش کی هستن، چه پیام هایی رو بهمون منتقل می کنه، با نویسنده و تصویرگرش بیشتر آشنا بشیم و در نهایت، بفهمیم چرا این کتاب رو باید حتماً بخونید و چه کارهایی می تونیم بعد از خوندنش انجام بدیم تا این مفاهیم رو تو زندگی روزمره خودمون و بچه هامون هم زنده نگه داریم. پس بزن بریم که یه عالمه رنگ و موسیقی در انتظارمونه!

سفر واسیا: از پسر اشرافی تا هنرمند آبستره

کتاب «صدای رنگ ها» یه جورایی زندگی نامه واسیلی کاندینسکی رو برای بچه ها تعریف می کنه، اما نه یه زندگی نامه خشک و رسمی، بلکه داستانی پر از شور و حس. اینجا با یه پسر کوچولو به اسم واسیا آشنا می شیم که در یک خانواده اشرافی روس بزرگ شده و همه ازش انتظار دارن یه پسر باشخصیت، درس خوان و مؤدب باشه. واسیا هم حسابی تلاش می کنه این انتظارات رو برآورده کنه. پیانو می زنه، درس هاشو عالی می خونه، سر میز شام صاف می شینه و خلاصه، همه چی تموم و بی عیب و نقص به نظر می رسه. اما یه جای کار می لنگه، یه چیزی تو دل واسیا کم داره که هنوز پیداش نکرده.

کودکی منظم و دنیای بی رنگ واسیلی کاندینسکی

تصور کنید تو یه خونه بزرگ و مجلل زندگی می کنید، با قواعد و قانون های سفت و سخت. واسیا دقیقاً تو همین فضا بزرگ می شه. اون درس ریاضی و تاریخ و علوم رو به بهترین شکل یاد می گیره، ساعت ها پای پیانو می شینه و نت ها رو بی اشتباه می نوازه. همه فکر می کنن واسیا قراره یه آدم حسابی و مهم بشه، اما هیچ کس نمی دونه تو ذهن این پسر کوچولو چه خبره. دنیای بیرونش منظم و قابل پیش بینیه، اما دنیای درونش داره آماده یه انقلاب میشه. یه حس کنجکاوی پنهان، یه نیاز به متفاوت بودن، زیر پوست این ظاهر منظم و مرتب، داره خودشو نشون میده.

جعبه رنگی که جهان را تغییر داد: تولد صداها!

همه چی از یه هدیه کوچیک شروع می شه. عمه واسیا که حواسش به استعدادهای پنهان برادرزاده ش هست، یه جعبه رنگ بهش کادو می ده. شاید عمه فقط می خواسته واسیا یه سرگرمی اشرافی داشته باشه و چند تا نقاشی گل و بلبل بکشه، اما نمی دونست این جعبه رنگ قراره چه دنیایی رو به روی واسیا باز کنه. واسیا شروع می کنه به ترکیب کردن رنگ ها، قرمز با زرد، آبی با قرمز… و یهو یه اتفاق عجیب می افته! هر بار که رنگ ها با هم ترکیب می شن و تغییر می کنن، واسیا یه صدایی می شنوه. یه صدای هیس! ملایم، بعد بلندتر و بلندتر، انگار یه گروه ارکستر کوچولو داره تو سرش آهنگ می نوازه. رنگ ها برای واسیا فقط رنگ نیستن، اونا صدا دارن، موسیقی دارن، احساس دارن. اینجا بود که مفهوم «حس آمیزی» یا Synesthesia برای واسیا ملموس شد. این پدیده نادر حسی، جاییه که یک حس (مثلاً دیدن رنگ) به طور خودکار حس دیگه ای (مثل شنیدن صدا) رو تحریک می کنه. واسیلی کاندینسکی، مثل قهرمان داستان، این دنیا رو با تمام وجودش تجربه می کرد.

نبرد با انتظارات: کشیدن آنچه دیگران می خواهند یا آنچه قلب می گوید؟

با کشف این دنیای رنگی و صدادار، واسیا دیگه نمی تونه مثل قبل باشه. اون دوست نداره نقاشی های معمولی بکشه، نقاشی هایی که بقیه ازش می خوان: یه گلدون گل، یه منظره ساده، یه چهره معمولی. واسیا دلش می خواد موسیقی رنگ ها رو نقاشی کنه، چیزی که تو ذهنش می شنوه و می بینه. اما مشکل اینجاست که هیچ کس نقاشی هاشو نمی فهمه. وقتی می گه «این موسیقیه!»، خانواده ش با تعجب بهش نگاه می کنن و می پرسن «این گل نیست؟ خونه نیست؟ پس چیه؟». این عدم درک، واسیا رو حسابی دلسرد می کنه. اون تلاش می کنه که عادی باشه، به ندای درونش بی توجهی کنه و مثل بقیه مسیر زندگی رو بره. حتی هنر رو کنار می ذاره و می ره سراغ رشته حقوق که یه شغل جدی و باپرستیژه. واسیا می خواست انتظارات خانواده شو برآورده کنه، اما آیا واقعاً خوشحال بود؟

بازگشت به ندای درون: وقتی رنگ ها دوباره فریاد می زنند!

هر چقدر هم که واسیا تلاش می کنه از دنیای رنگ و صدا فاصله بگیره، اون صداها ازش جدا نمی شن. رنگ ها تو ذهنش فریاد می زنن و موسیقی شون رو می نوازن. واسیا می فهمه که نمی تونه خودش رو انکار کنه. بالاخره تصمیم می گیره همه چیز رو رها کنه و برگرده به چیزی که واقعاً بهش شور و اشتیاق می ده: نقاشی. این بار دیگه اهمیتی نمی ده که بقیه چی می فهمن یا نمی فهمن. اون شروع می کنه به کشیدن احساسات، صداهای درونی و موسیقی رنگ ها، بدون اینکه بخواد چیزی رو به شکلی که همه می بینن، تصویر کنه. اینجا بود که هنر انتزاعی متولد شد. واسیا دیگه یه نقاش معمولی نبود، اون شد واسیلی کاندینسکی، پیشگام و بنیان گذار سبکی نو در تاریخ هنر. نقاشی هایش شاید برای خیلی ها بی معنی به نظر می رسید، اما برای واسیا، هر خط و هر رنگ، یه نت موسیقی بود، یه سمفونی از احساسات و صداها.

«واسیا، همین طور که نقاشی اش را دورتادور خانه می گرداند گفت: «این موسیقی است.»»

شخصیت های اصلی کتاب: آینه ای برای روح خلاق

تو هر داستانی، شخصیت ها نقش مهمی دارن. تو «صدای رنگ ها» هم، شخصیت ها فراتر از یه اسم و رسم ساده هستن؛ اونا نمادهایی هستن که پیام های عمیق کتاب رو بهمون منتقل می کنن.

واسیا: قهرمان شجاع دنیای رنگ ها

واسیا، همون واسیلی کاندینسکی کوچولو، قلب تپنده این داستانه. اون نماد هر کودکیه که یه استعداد یا ویژگی منحصر به فرد داره و شاید بقیه اونو درک نکنن. واسیا به ما شجاعت دنبال کردن صدای درونی مون رو یاد می ده، حتی اگه این مسیر سخت باشه و تنها باشیم. اون نشون می ده که برای رسیدن به رضایت واقعی، گاهی باید از مسیرهای از پیش تعیین شده خارج شد و راه خودمون رو ساخت.

خانواده واسیا: نماد چالش ها و انتظارات جامعه

خانواده واسیا در واقع نماینده انتظارات جامعه و عرف های رایج هستن. اونا آدم های بدی نیستن، فقط می خوان واسیا یه زندگی خوب و موفق داشته باشه، اونم از نظر خودشون. اما همین انتظارات، گاهی می تونه مانع بزرگی برای بروز خلاقیت های فردی و استعدادهای پنهان بشه. اونا به واسیا فشار میارن که «عادی» باشه، اما غافل از اینن که گاهی اوقات، عادی بودن یعنی سرکوب کردن یه نبوغ درونی.

عمه واسیا: جرقه زننده شور هنری

عمه واسیا یه شخصیت کوچیک اما خیلی مهمه. اون کسیه که با هدیه دادن جعبه رنگ، جرقه اولیه رو تو ذهن واسیا روشن می کنه. عمه شاید خودش از عمق استعداد واسیا خبر نداشته، اما یه جورایی کاتالیزور (شتاب دهنده) این تغییر و تحول میشه. این شخصیت به ما یادآوری می کنه که حتی یه حرکت کوچیک یا یه هدیه ساده هم می تونه مسیر زندگی یه نفر رو برای همیشه عوض کنه.

پیام ها و درس های عمیق صدای رنگ ها

«صدای رنگ ها» فقط یه داستان قشنگ نیست، یه منبع غنی از درس های زندگیه که هم برای بچه ها و هم برای بزرگ ترها کلی حرف برای گفتن داره.

اهمیت اصالت و خلاقیت: جسارت متفاوت بودن

یکی از مهم ترین پیام های کتاب، تشویق به خلاقیت و اصالته. واسیا به ما نشون می ده که چقدر مهمه جسارت داشته باشیم و سبک منحصر به فرد خودمون رو پیدا کنیم، حتی اگه بقیه اونو درک نکنن. دنیا به آدم هایی نیاز داره که متفاوت فکر می کنن، از چهارچوب ها خارج می شن و نوآوری می کنن. خلاقیت یعنی دیدن چیزها به شکلی که هیچ کس تا به حال ندیده.

خودباوری و شور و اشتیاق: راه رهایی از قیدوبندها

داستان واسیا یه درس بزرگ تو خودباوری و دنبال کردن شور و اشتیاقه. اون از انتظارات خانواده و جامعه رها می شه تا به چیزی که واقعاً بهش علاقه داره، برسه. این رهایی، نهایتاً به رضایت درونی و موفقیت واقعی منجر می شه. کتاب به بچه ها یاد می ده که به خودشون اعتماد کنن، به استعدادهاشون باور داشته باشن و از هیچ تلاشی برای رسیدن به رویاهاشون دریغ نکنن.

آشنایی با هنر انتزاعی: زبانی برای بیان احساس

برای خیلی ها، هنر انتزاعی (یا هنر آبستره) شاید گیج کننده باشه، اما «صدای رنگ ها» این سبک هنری رو به ساده ترین و جذاب ترین شکل ممکن معرفی می کنه. کتاب نشون می ده که هنر انتزاعی فقط خط خطی کردن نیست، بلکه تلاشیه برای بیان احساسات، ایده ها و صداهای درونی، بدون اینکه بخوایم واقعیت رو عینا شبیه سازی کنیم. این هنر، زبانی برای روحیه.

دنیای عجیب و زیبای حس آمیزی (Synesthesia)

مفهوم حس آمیزی (Synesthesia) یکی از جذاب ترین بخش های کتابه. این پدیده نادر حسی که در آن یک حس (مانند دیدن رنگ) به طور خودکار حس دیگری (مانند شنیدن صدا، چشیدن طعم، یا بوییدن بو) را تحریک می کند، به واسیا کمک کرد تا دنیای متفاوتی رو تجربه کنه. کتاب به کودکان و حتی بزرگسالان، این امکان رو می ده که با یک پدیده علمی نادر و در عین حال شگفت انگیز آشنا بشن و شاید به این فکر کنن که خودشون هم ممکنه چنین تجربه هایی داشته باشن.

جشن گرفتن تفاوت ها: هر کس سازی می زند

در نهایت، این کتاب به ما یاد می ده که تفاوت ها رو جشن بگیریم. هر کس یه جور خاص و منحصر به فردیه و همین تفاوت هاست که دنیا رو رنگارنگ و زیبا می کنه. واسیا نشون داد که نیازی نیست مثل بقیه باشیم تا ارزشمند باشیم. گاهی اوقات، متفاوت بودن، همون چیزیه که ما رو خاص و ماندگار می کنه. پس به بچه ها یاد بدیم که به تفاوت هاشون افتخار کنن.

پشت پرده شاهکار: بارب روزنستاک و مری گرندپری

موفقیت «صدای رنگ ها» مدیون همکاری دو هنرمند بزرگه: بارب روزنستاک نویسنده خلاق و مری گرندپری تصویرگر چیره دست.

بارب روزنستاک: بانوی قصه گو از زندگی های واقعی

بارب روزنستاک یه نویسنده آمریکاییه که تو شیکاگو به دنیا اومده. اون علاقه خاصی به نوشتن داستان های واقعی و تاریخی برای کودکان داره. بارب با تحقیقات دقیق و زبانی playful، زندگی شخصیت های واقعی رو برای بچه ها زنده می کنه. کتاب «صدای رنگ ها» یکی از معروف ترین آثارشه که در سال 2015 برنده مدال کالدکات (Caldecott Medal) شده؛ یه جایزه خیلی معتبر تو حوزه ادبیات کودک. اون جوایز دیگه ای مثل Beatty Award و Orbis Pictus Honor رو هم تو کارنامه خودش داره. بارب عاشق کتاب خوندن برای دانش آموزان و الهام بخشیدنه.

مری گرندپری: جادوگر قلم مو و خالق تصاویر خاطره انگیز

مری گرندپری تصویرگر آمریکایی، کسیه که با قلم مو و رنگ هاش، دنیای واسیا رو به تصویر کشیده. شهرت اصلیش به خاطر تصویرگری جلد کتاب های هری پاتر تو نسخه آمریکاییه که خیلی ها باهاش خاطره دارن. مری تا حالا برای بیش از بیست جلد کتاب تصویرگری کرده و در سال 2015 به خاطر تصویرگری همین کتاب «صدای رنگ ها» جایزه دریافت کرده. سبک تصویرگری اون پر از جزئیات، رنگ و حسه که باعث میشه خواننده غرق داستان بشه.

هنر مشترک: وقتی کلمات و تصاویر در هم می آمیزند

همکاری بارب روزنستاک و مری گرندپری یه ترکیب جادوییه. متن های جذاب و عمیق بارب با تصاویر پرشور و خیال انگیز مری، یه دنیای کامل و بی نظیر رو خلق کرده. تصاویر مری گرندپری به قدری گویا و زنده هستن که خود به تنهایی داستان رو روایت می کنن و به کودکان کمک می کنن تا مفهوم پیچیده ای مثل حس آمیزی و هنر انتزاعی رو به راحتی درک کنن. این synergy بین نویسنده و تصویرگر، یکی از دلایل اصلی موفقیت و محبوبیت «صدای رنگ ها» شده.

افتخارات و جوایز: چرا صدای رنگ ها اینقدر محبوب شد؟

یه کتاب وقتی جوایز زیادی رو از آن خودش می کنه، یعنی واقعاً یه اثر ارزشمنده و «صدای رنگ ها» هم از این قاعده مستثنا نیست. این کتاب کلی جایزه معتبر رو به خودش اختصاص داده که نشون دهنده کیفیت بالای ادبی و هنری اونه.

بعضی از مهم ترین جوایز و افتخارات کتاب «صدای رنگ ها» عبارتند از:

• مدال کالدکات (Caldecott Medal) در سال 2015: این یکی از بالاترین افتخارات برای کتاب های تصویری کودک تو آمریکاست و به تصویرگر کتاب اهدا می شه.
• برنده جایزه جان و پاتریشیا بیتی (John and Patricia Beatty Award) در سال 2013: این جایزه به نویسنده هایی داده می شه که داستان های باکیفیت برای کودکان می نویسن.
• نامزد جایزه کتاب سوزان مریلند (Suzanne Maryland Book Award)
• نامزد جایزه کتاب برگزیده خوانندگان جوان پنسیلوانیا (Pennsylvania Young Reader’s Choice Award) در سال 2016
• نامزد جایزه وایومینگ باکارو (Wyoming Buckaroo Award)
• نامزد جایزه شهریار

این جوایز و افتخارات، مهر تأییدی هستن بر این که «صدای رنگ ها» یه کتاب معمولی نیست؛ یه اثر هنری و آموزشی فوق العاده ست که تونسته دل داوران و خوانندگان زیادی رو به دست بیاره. این یعنی شما با یه کتاب درجه یک طرف هستید.

«این کتاب برجسته پتانسیل گوناگونی برای انواع مختلف مطالعه، از جمله خواندن برای کسب اطلاعات یا سرگرمی دارد.» – School Library Journal

چرا باید صدای رنگ ها را به خودتان و فرزندانتان هدیه دهید؟

حالا که با داستان، شخصیت ها و پیام های این کتاب آشنا شدیم، شاید این سوال پیش بیاد که چرا واقعاً باید این کتاب رو بخونیم یا برای فرزندانمون بخریم؟ جوابش تو چند نکته کلیدیه.

گروه سنی و جذابیت: از 9 تا 12 سال و فراتر از آن

«صدای رنگ ها» به طور خاص برای کودکان 9 تا 12 سال خیلی مناسبه. تو این سن، بچه ها تازه دارن هویت خودشون رو پیدا می کنن، با مفهوم تفاوت ها آشنا می شن و برای خلاقیت و خودبیانگری آماده تر هستن. اما این به این معنی نیست که بزرگسالان از خوندن این کتاب لذت نمی برن. پیام های کتاب انقدر عمیق و جهانی هستن که برای هر سنی جذابیت دارن و حتی ممکنه جرقه یه فکر جدید رو تو ذهن بزرگ ترها هم روشن کنن. اگه اهل هنر باشید، یا به زندگی نامه هنرمندان علاقه دارید، این کتاب حتماً برای شما هم حرف هایی برای گفتن داره.

ارزش های آموزشی و الهام بخش برای کودکان

این کتاب یه گنجینه آموزشیه. به کودکان یاد می ده که:

• به استعدادها و توانایی های منحصر به فرد خودشون اعتماد کنن.
• از متفاوت بودن نترسن و خودشون باشن.
• خلاقیت رو تو همه جنبه های زندگی ببینن و پرورش بدن.
• با مفهوم هنر انتزاعی و پدیده حس آمیزی آشنا بشن.
• صبر و پشتکار داشته باشن و برای رسیدن به اهدافشون تلاش کنن، حتی اگه مسیر سخت باشه.

اینها ارزش هایی هستن که تو دنیای امروز به شدت بهشون نیاز داریم و «صدای رنگ ها» اونا رو به زبانی ساده و داستانی دلنشین به بچه ها منتقل می کنه.

ابزاری برای والدین و مربیان: گنجینه ای برای گفتگو

برای والدین و مربیان، این کتاب یه ابزار عالی برای شروع گفتگوهای عمیق با کودکان محسوب می شه. می تونید درباره هنر، تفاوت ها، استعدادهای پنهان، فشار جامعه برای عادی بودن و شجاعت دنبال کردن رویاها با بچه ها حرف بزنید. این کتاب به شما کمک می کنه تا فضایی رو ایجاد کنید که کودکان احساس کنن می تونن آزادانه خودشون باشن و ایده هاشون رو بیان کنن. مثل یه نقشه گنج می مونه برای پیدا کردن استعدادهای پنهان.

سبک نوشتاری و تصویرگری: یک تجربه هنری کامل

سبک نوشتاری بارب روزنستاک روان، دلنشین و سرشار از حسه. اون جوری داستان رو تعریف می کنه که خواننده کاملاً با واسیا و احساساتش همراه می شه. از اون طرف، تصاویر مری گرندپری هم که دیگه حرفی برای گفتن نمی ذاره. رنگ ها، خطوط و ترکیب بندی ها، خودشون یه دنیا حرف دارن. این ترکیب بی نظیر، «صدای رنگ ها» رو به یه تجربه هنری کامل تبدیل می کنه که فقط با خوندنش می شه اونو حس کرد.

فعالیت های پیشنهادی برای خانواده ها و مربیان پس از مطالعه کتاب

بعد از خوندن کتاب «صدای رنگ ها»، چرا یه سری فعالیت های خلاقانه با بچه ها انجام ندیم تا مفاهیم کتاب بیشتر تو ذهنشون جا بیفته؟ این فعالیت ها هم سرگرم کننده ن و هم آموزشی:

1. گفتگو درباره صدای رنگ ها و حس آمیزی: از بچه ها بپرسید آیا اونا هم تا حالا احساس کردن رنگ ها صدا دارن یا یه طعم خاصی می دن؟ یا وقتی موسیقی گوش می دن، رنگ ها رو تصور می کنن؟ این گفتگو می تونه خیلی جالب باشه و بهشون کمک کنه دنیا رو از دیدگاه های جدیدی ببینن.
2. نقاشی آزاد با الهام از موسیقی یا احساسات: یه موسیقی پخش کنید (مثلاً یه آهنگ کلاسیک یا یه موسیقی بی کلام) و از بچه ها بخواهید هر چی که تو ذهنشون میاد، با رنگ ها روی کاغذ بیارن، بدون اینکه به فکر کشیدن یه چیز مشخص باشن. فقط بذارید احساساتشون با رنگ ها حرف بزنه، دقیقاً مثل واسیا.
3. گوش دادن به موسیقی و تلاش برای دیدن رنگ های آن: یه آهنگ رو بذارید و ازشون بخواهید چشم هاشون رو ببندن و تصور کنن این آهنگ چه رنگی داره؟ یا اگه بخوایم اونو نقاشی کنیم، از چه رنگ هایی استفاده می کنیم؟ این کار خلاقیت بصریشون رو حسابی تقویت می کنه.
4. بازدید از موزه های هنر و آشنایی با هنر انتزاعی: اگه امکانش رو دارید، حتماً یه سر به موزه هنر بزنید و بخش هنر انتزاعی رو بهشون نشون بدید. در مورد هنرمندان بزرگ این سبک مثل خود کاندینسکی، پیکاسو، پولاک و … باهاشون حرف بزنید.
5. ایجاد جعبه رنگ صدادار خودشان: یه جعبه کوچیک یا یه دفتر نقاشی بهشون بدید و تشویقشون کنید که جعبه رنگ صدادار خودشون رو بسازن. هر بار که یه حس یا یه ایده دارن، با رنگ ها و خطوط مختلف اونو نقاشی کنن.
6. تمرین متفاوت بودن: ازشون بخواهید یه روز رو متفاوت تر از همیشه باشن. مثلاً به جای یه کار روتین، یه کار جدید انجام بدن یا یه فکر جدید رو دنبال کنن. این کار بهشون یاد می ده که چقدر خوبه که آدم متفاوت باشه.

با این فعالیت ها، شما نه تنها کمک می کنید مفاهیم کتاب عمیق تر در ذهن کودکان جا بیفته، بلکه یه تجربه فراموش نشدنی از هنر و خلاقیت رو هم براشون رقم می زنید.

نتیجه گیری

کتاب «صدای رنگ ها» اثر بارب روزنستاک، فراتر از یه داستان کودکانه ساده ست. این کتاب یه دعوت به خودشناسی، خلاقیت و شجاعت برای متفاوت بودنه. داستان واسیلی کاندینسکی به ما یادآوری می کنه که چقدر مهمه به ندای درونی مون گوش بدیم و از دنبال کردن شور و اشتیاقمون نترسیم، حتی اگه بقیه اونو درک نکنن. این اثر با زبان ساده و تصاویر جذابش، نه تنها دنیای هنر انتزاعی و پدیده حس آمیزی رو به کودکان معرفی می کنه، بلکه به والدین و مربیان هم ابزاری قدرتمند برای پرورش خلاقیت و خودباوری در فرزندانشون می ده.

پس اگه دنبال یه کتاب هستید که هم سرگرم کننده باشه، هم الهام بخش و هم پر از درس های زندگی، «صدای رنگ ها» همون چیزیه که بهش نیاز دارید. این کتاب رو بخونید، با بچه هاتون بخونید و اجازه بدید رنگ ها تو زندگی تون آواز بخونن. مطمئن باشید تجربه خوندن این کتاب، برای مدت ها تو ذهن شما و کودکانتون باقی می مونه و هنرمند درون هر کدوممون رو بیدار می کنه. پس معطل نکنید و به دنیای بی نظیر واسیلی کاندینسکی پا بذارید، دنیایی که رنگ ها توش حرف می زنن و موسیقی می نوازن.