دامادی که شب عروسیش دزدیده شد
پیشتاز/آذربایجان شرقی سید محمد فرزند سید محمد حسن الهی طباطبایی، برادر زاده علامه طباطبایی و خواهر زاده شهید قاضی طباطبایی در سال 1317 در تبریز چشم به جهان گشود. وی دوران تحصیلی خود را تا نهم در مدرسه پرورش، تا یازدهم در مدرسه حکمت در میدان دانشسرای تبریز و پایه دوازدهم را در دبیرستان نظام گذراند، او در تمام دوران تحصیلی خود شاگرد اول کلاس و مدرسه بود.
پای صحبت های سید محمد الهی طباطبایی می نشینیم تا خاطراتی از قیام 29 بهمن مردم تبریز را بازگو کند.
طباطبایی در گفت وگو با پیشتاز، به حمایت و هواداری اش از محمد مصدق در دوران دبیرستان به تبعیت از اساتیدی همچون آقای امیرخیزی اشاره کرد و افزود: روزی مدیر مدرسه آقای میرفخرایی من را به دفتر صدا کرد و گفت که این مدرسه شبیه مدارس دیگر نیست که هر کاری خواستی بکنی، بعد از این اتفاق ترک تحصیل کردم تا در مدرسه نظام امتحان بدم، در آن امتحان نمره قابل قبولی را کسب کردم ولی پدرم اجازه نداد تا در ارتش خدمت کنم، او همیشه تاکید می کردکه استادان دانشگاه شماها در زندان ها هستند و تو باید برای آزادی آنها تلاش کنی.
وی ادامه داد: در سال 1344 در کارخانه کبریت سازی کار می کردم و سرهنگ سلیمی رییس ساواک با هیکلی درشت اندام به من گفت که باید با ساواک همکاری کنی در غیر اینصورت نمی گذاریم کار و ازدواج کنی و حتی خانه بخری، به دلیل عدم همکاریم ماموران ساواک شب عروسی ام من را از داخل خانه ام بیرون کشیده و برای بازجویی بردند، من شب ها مخفیانه با دستگاه پلی کپی اعلامیه های امام خمینی(ره) را چاپ می کردم ولی ماموران نتوانستند آن دستگاه را در خانه پیدا کنند.
وی به شروع مبارزه انقلابی خود از دوم فروردین سال 1342 در سالروز وفات امام جعفر صادق(ع) در مسجد جمعه تبریز اشاره کرد و گفت: از سال 1342 مبارزات انقلابی علیه نظام استبدادی شاهنشاهی توسط آیت الله شهید قاضی طباطبایی از مسجد شعبان شروع شد، ساواک سال 1350 محمد حنیف نژاد، اصغر بدیع زادگان، دکتر میلانی، سعید محسن و دکتر ساریخانی و جمعا 104 نفر در سراسر کشور را به عنوان اعضای نهضت مجاهدین ایران دستگیر کردند ولی علمای تبریز با انتشار بیانیه و چاپ اعلامیه از ما به عنوان مسلمان حمایت کردند و در این راستا نیز شهید قاضی طباطبایی در نامه ای به آیت الله خوانساری از رزمندگان نهضت اعلام حمایت کرد.
تصویری از قیام 29 بهمن تبریز
این مبارز انقلابی ادامه داد: شاه سال 1351 با اعدام محمد حنیف نژاد ضربه سنگینی به جریان نهضت زد و ساواک برای تضعیف این نهضت افرادی آموزش دیده را وارد بدنه نهضت مجاهدین کرد و به این ترتیب نهضت به مارکسیستی تغییر ایدویولوژی داد و تبدیل به نهضت مجاهدین خلق شد ولی جوانان انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) و پشتیبانی و هدایت آیت الله قاضی طباطبایی، آیت الله دستغیب، آیت الله صدوقی، شهیدان مطهری و شهید بهشتی به راه خود ادامه دادند.
وی به قیام 29 بهمن تبریز اشاره کرد و افزود: از استان های دیگر همچون یزد، شیراز و قم فشار زیادی بر تبریز وارد بود که باید یک حرکت عظیم انقلابی شروع کنیم، در 19 دی 1356 با توجه به کشتار مردم قم، انقلابیون تبریز در پاسخ به این جنایت تصمیم به قیام در چهلم گرامی داشت شهدای قم کردند و آیت الله شهید قاضی طباطبایی و آیت الله انگجی با منویاتشان جوانان را آماده قیام کردند.
وی ادامه داد: قیام از ساعت 9 صبح شروع شد، و من حوالی ساعت هشت و نیم در حالی که به مسجد قزللی می رفتم، شاهد فرار ماموران ژاندارمری از دست مردم شدم و جوانان انقلابی مکان های دولتی وابسته به نظام شاهنشاهی را آتش زدند، اختلاف میان نهضت و انقلابیون با شاه پهلوی به مرحله تعارض رسیده بود و برای تصدیق این امر کنسولگری آمریکا نامه ای به سفارت آمریکا در تهران زد که این قیام، شورش نیست بلکه یک حرکت انقلابی هوشمند و سازمان یافته است.
تصویری از سیدمحمد الهی طباطبایی
سید محمد الهی به ابعاد این قیام اشاره کرد و گفت: روز 29 بهمن تبریز، در دروازه سردرود کارخانه کوکاکولا فروشی، در دروازه تهران بانک صادرات، در دروازه مرند حزب رستاخیز، در دروازه اهر و بالای کوه عون بن علی، المانی بود که همگی در آتش می سوختند و همچنین حوالی ساعت 13:30 سربازان شاه در میدان دانشسرا و مقابل کوچه گللار صف کشیدند ولی تمام پاسبان ها پا به فرار به ادارات و سازمان ها گذاشته و در آنجا سنگر گرفتند و شهر هم کاملا سقوط کرد.
وی تصریح کرد: 30 بهمن ماه ماموران ساواک جوانان انقلابی را دستگیر کردند و طبق آمار حدود 14 نفر نیز در روز 29 بهمن شهید شدند که امام خمینی(ره) در پی این قیام مردم تبریز فرمودند:« اولین سیلی را تبریزی ها به نظام طاغوت زدند» و این سلسله قیام ها برای گرامی داشت چهلم شهدا در شهرهای یزد، شیراز و کرمان با سر دادن شعارهایی همچون(مرگ بر شاه، مرگ بر نظام طاغوت، درود بر خمینی و درود بر اسلام) ادامه یافت تا روز 22 بهمن ماه 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی خود رسید.
وی با تاسف و چهره ای بغض آلود به شکنجه های وحشیانه ساواک در سال 1354 اشاره کرد و گفت: ماموران ساواک ناخن های انگشتان پایم را با انبردست می کشیدند، از نردبان آویزانم می کردند، کف پاهایم شلاق زدند، خون مردگی های کف پاهایم را می بریدند تا احساس رنج بیشتری کنم، شوک الکتریکی می دادند و آنقدر ضرب وشتم می کردند که دیگر توانی بر باز کردن چشم هایم نداشتم. زخم های بر جای مانده 40 ساله حاکی از زجرهایی است که زیر شکنجه های ساواک کشیده امو همچنین علی بقایی، مهدی مجید زادمهدی و عزت شاهی از هم سلولی های بنده در زندان عمومی بودند.
وی که همچنان سرگرم خواندن کتاب های متعدد است و به مطالعه علاقه ای بسیار دارد، یادآور شد: کتاب های حماسه 29 بهمن تبریز نوشته علی شیرخانی و مجموعه مقالات همایش انقلاب اسلامی، رهبری و آذربایجان از جمله کتاب های شاخص و برتر برای مطالعه تاریخ، زمینه ها، رویداد و اتفاقات 29 بهمن سال 1356 تبریز است.
پایان خبر پیشتاز
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "دامادی که شب عروسیش دزدیده شد" هستید؟ با کلیک بر روی استان ها، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "دامادی که شب عروسیش دزدیده شد"، کلیک کنید.