خلاصه کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! ( نویسنده جان کلوپفر )

کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! اثر جان کلوپفر، داستانی هیجان انگیز درباره فردی لیدل، پسری که نقاشی های هیولایی اش به واقعیت تبدیل می شوند، است. این رمان فانتزی و ماجراجویانه که جلد اول از مجموعه جذاب Monsters Unleashed محسوب می شود، مخاطب را به دنیایی می برد که تخیل و واقعیت در هم تنیده اند. این مقاله، به صورت کامل، به معرفی، خلاصه داستان، تحلیل شخصیت ها و پیام های آموزشی این اثر می پردازد تا شما را با جزئیات این ماجرای نفس گیر آشنا کند.

تاحالا فکر کردین چی میشه اگه یه روز نقاشی هاتون زنده بشن و از کاغذ بیان بیرون؟ اون هم نه یه نقاشی معمولی، بلکه هیولاهایی که از روی قلدرهای مدرسه کشیده شده اند! این دقیقاً ماجراییه که برای فردی لیدل، قهرمان کوچولوی کتاب «هشدار: هیولاها آزاد می شوند!» اتفاق میفته. اگه دنبال یه داستان پر از هیجان، خنده و البته کلی درس زندگی برای بچه های ۷ تا ۱۲ سال هستین، این مقاله جامع ترین چیزیه که می تونه راهنماییتون کنه. پس کمربندها رو ببندین که می خوایم وارد دنیای پرماجرای فردی و هیولاهایش بشیم!

معرفی کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! (Monsters Unleashed #1)

کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند!، اولین جلد از مجموعه «Monsters Unleashed» یه اثر خیلی خاص و جذابه که جان کلوپفر با قلم شیرین و پرانرژی خودش نوشته. این کتاب که انتشارات پرتقال با ترجمه روان رضا احسانگر منتشرش کرده، خیلی زود تونست جای خودشو تو دل بچه ها و البته پدر و مادرها باز کنه. تصور کنین یه کتابی که هم خنده داره، هم هیجان انگیزه و هم یه کوچولو ترسناک، ولی در عین حال پر از پیام های خوبه. این دقیقاً همون چیزیه که هشدار: هیولاها آزاد می شوند! بهتون میده.

شناسنامه کتاب

بیاید یه نگاهی به مشخصات شناسنامه ای این کتاب باحال بندازیم تا بیشتر باهاش آشنا بشیم:

• عنوان فارسی: هشدار: هیولاها آزاد می شوند!
• عنوان انگلیسی: Monsters Unleashed #1
• نویسنده: جان کلوپفر (John Kloepfer)
• مترجم: رضا احسانگر
• ناشر: انتشارات پرتقال
• سال انتشار (ویرایش فارسی): ۱۳۹۹
• تعداد صفحات: حدود ۱۵۶ صفحه (بسته به چاپ)
• قطع کتاب: رقعی (اغلب برای کتاب های کودک و نوجوان)

این اطلاعات بهمون کمک می کنه تا بدونیم دقیقاً با چه کتابی طرفیم و چه انتظاراتی باید ازش داشته باشیم. یه کتاب خوش دست و مناسب برای بچه ها که هم توی کیفشون جا می شه و هم خوندنش خسته کننده نیست.

ایده مرکزی و ژانر

ایده اصلی و واقعاً خلاقانه این کتاب همون چیزیه که خیلی ها رو جذب خودش می کنه: نقاشی هایی که از پرینتر سه بعدی بیرون میان و زنده میشن! آخه کی باورش میشه یه نقاشی ساده بتونه به یه موجود واقعی تبدیل بشه و کلی ماجرا درست کنه؟ جان کلوپفر با این ایده بکرش، یه دنیای تازه رو جلوی روی خواننده باز می کنه. ژانر کتاب ترکیبی از ایناست:

• فانتزی: چون اتفاقات غیرواقعی و جادویی توش میفته.
• ماجراجویی: چون شخصیت ها مدام درگیر چالش های جدیدن.
• طنز: چون موقعیت های خنده دار و بامزه کم نداره.
• کمی ترسناک: چون خب، هیولاهای زنده شده ممکنه یه کم ترسناک باشن!

این ترکیب هوشمندانه باعث شده کتاب هم برای بچه ها سرگرم کننده باشه و هم بزرگترها از خوندنش لذت ببرن.

جایگاه در مجموعه

همونطور که گفتیم، «هشدار: هیولاها آزاد می شوند!» اولین جلد از مجموعه کتاب های «Monsters Unleashed» یا همون «هیولاها آزاد می شوند!» هست. این یعنی شما با خوندن این کتاب وارد یه دنیای بزرگتر میشید که قراره ماجراهای دیگه ای هم توش اتفاق بیفته. این جلد حکم پایه های یه ساختمان بزرگ رو داره؛ دنیای هیولاها، شخصیت ها و قوانین عجیب این دنیا رو برامون تعریف می کنه و زمینه رو برای اتفاقات بعدی آماده می کنه. پس اگه از این کتاب خوشتون اومد، می تونید مطمئن باشید که کلی ماجرای دیگه با فردی و دوستانش منتظرتونه!

خلاصه داستان کامل هشدار: هیولاها آزاد می شوند!

حالا وقتشه که عمیق تر وارد داستان بشیم و ببینیم چه بلایی سر فردی و دوستاش میاد. آماده اید برای یه سفر پر از هیجان به دنیای هیولاهای کاغذی که زنده شدن؟ بریم!

فردی لیدل: دنیای جدید و چالش های مدرسه

داستان با معرفی فردی لیدل شروع میشه، پسری که تازه طلاق پدر و مادرش رو پشت سر گذاشته و مجبور شده به همراه مادرش به شهر جدیدی تو نیومکزیکو نقل مکان کنه. خب، طبیعیه که فردی تو مدرسه جدیدش حسابی تنها و غریبه باشه. تنها دوست صمیمی و پایه ثابتش، مانی واسکز، هم نتونسته خیلی بهش کمک کنه تا از این حس تنهایی دربیاد. مشکلات فردی فقط به تنهایی ختم نمیشه؛ تو مدرسه جدید با سه قلدر درست و حسابی هم روبرو میشه: جردن کراس (که حسابی هیکلیه و زور میگه)، نینا گرین (که با حرفاش آدمو اذیت می کنه و خیلی محبوبه) و کوئینسی مورهد (که فکر می کنه از همه باهوش تره و همیشه حرف حق رو می زنه!). این سه تا زندگی رو برای فردی جهنم کردن و حسابی از خجالتش در میان. فردی هم که حسابی از دستشون کلافه و ناراحته، اون ها رو دشمن های واقعیش میدونه و دلش می خواد یه جوری از دستشون راحت بشه.

تولد هیولاها: از تخیل تا واقعیت سه بعدی

فردی و مانی تو کلاس هنر نشسته بودن و حسابی از دست قلدری های جردن، نینا و کوئینسی شاکی بودن. یهو یه ایده شیطنت آمیز به ذهن فردی میرسه: چرا این سه تا قلدر رو به شکل هیولاهای زشت و ترسناک نقاشی نکنم؟ اینجوری حداقل رو کاغذ ازشون انتقام می گیرم! و این کارو می کنه. نقاشی های فردی واقعاً هیولایی و چندشن. مانی هم که همیشه پایه شیطنت هاست، باهاش همراه میشه. بعدش، هوس می کنن یه قدم جلوتر برن. معلم هنرشون یه پرینتر سه بعدی پیشرفته داره که می تونه هر چیزی رو از حالت دو بعدی به سه بعدی تبدیل کنه. اونا با شیطنت و بدون اجازه، نقاشی های هیولایی فردی رو میذارن تو پرینتر. غافل از اینکه چه فاجعه ای در راهه! لحظات شوکه کننده ای اتفاق میفته و هیولاهایی غول پیکر و واقعی از پرینتر بیرون میان! بله، اودو، مونگو، کرِیدون، مگاکیو و یاپزیلا، هیولاهای زنده شده از نقاشی های فردی، حالا تو دنیای واقعی آزاد شدن! شوک و وحشت سراسر وجود فردی و مانی رو می گیره. دیگه شوخی نیست، یه مشکل بزرگ دارن!

هرج و مرج در شهر و تیم نجات غیرمنتظره

هنوز فردی و مانی تو شوک بودن که هیولاها کار خودشونو شروع می کنن! اونا اول توی مدرسه خرابکاری های بزرگی به بار میارن. مثلاً کرِیدون با هر قدم غول پیکرش کف پوش چوبی سالن رو می شکنه یا با پنجه اش توپ های بازی بچه ها رو سوراخ می کنه. یاپزیلا هم با دهن بزرگش هرچیزی که دم دستش باشه می بلعه. بعدش، هیولاها پا به شهر میذارن و اونجا رو هم به آشوب می کشونن. فردی و مانی می فهمن که مسئولیت این خرابکاری ها پای اوناست و باید هر طور شده هیولاها رو مهار کنن. ولی چطوری؟ اونا که از پس سه تا قلدر مدرسه برنمی اومدن، حالا باید با هیولاهای غول پیکر روبرو بشن! یه ایده دیوانه وار به ذهنشون میرسه: باید با قلدرها همکاری کنن! آره، درست شنیدین، با جردن، نینا و کوئینسی! این یه اتحاد کاملاً غیرمنتظره بود. فردی (که هیولاها رو کشیده)، مانی (مغز متفکر و پر از ایده های باحال)، جردن (با قدرت بدنی بالا)، نینا (که حسابی باهوشه و اطلاعات عمومی خوبی داره) و کوئینسی (که اونم اطلاعاتش بد نیست)، حالا باید با هم یه تیم بشن و شهر رو نجات بدن. هر کدومشون یه جورایی میتونن به این تیم کمک کنن. واقعاً دیدنیه که چطور این دشمنی های قدیمی تبدیل به یه همکاری اضطراری میشه.

نبرد نهایی و درس های آموخته شده

تیم جدیدی که فردی و دوستاش تشکیل دادن، حسابی تلاش می کنن تا هیولاها رو مهار کنن. کلی استراتژی های عجیب و غریب به کار می برن، تعقیب و گریزهای خنده دار و پرهیجان اتفاق میفته و چالش های زیادی رو پشت سر میذارن. لحظات حساس داستان اونجاییه که انگار دیگه همه چیز از دست رفته، ولی بچه ها ناامید نمیشن. اون ها کم کم با هیولاها ارتباط برقرار می کنن و می فهمن که شاید این موجودات اونقدر هم که فکر می کنن، بد نباشن و فقط دارن شیطنت می کنن. بالاخره با همکاری و فکر کردن بیرون از چارچوب، راهی برای مهار هیولاها پیدا می کنن و شهر رو از فاجعه نجات میدن. اما پایان ماجرا به این معنی نیست که همه چیز تموم شده؛ بلکه راه رو برای ماجراهای هیجان انگیزتر جلدهای بعدی باز می ذاره.

«تصور اینکه نقاشی های بچگی ام روزی جان بگیرند و شهر را به آشوب بکشند، همزمان هیجان انگیز و دلهره آور است. این کتاب این حس را به خوبی به خواننده منتقل می کند.»

تحلیل شخصیت های اصلی و تحولات آن ها

یکی از دلایلی که کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! اینقدر جذابه، شخصیت های دوست داشتنی و تحولاتی هست که اونا تو طول داستان تجربه می کنن. هیچ کس ثابت نمی مونه و همه درس هایی یاد می گیرن.

فردی لیدل: هنرمند، قهرمان و مسئول

فردی لیدل، قهرمان داستان ماست. اولش یه پسر تنها و قربانی قلدریه که فقط از طریق نقاشی می تونه خودش رو تخلیه کنه. اما وقتی نقاشی هاش زنده میشن، تازه میفهمه چه مسئولیت بزرگی رو دوششه. فردی تو طول داستان از یه پسر ترسو و گوشه گیر تبدیل میشه به یه رهبر شجاع و مسئولیت پذیر. خلاقیتش که اول باعث مشکل شده بود، حالا کلید حل ماجرا میشه. اون یاد میگیره که فرار کردن راه حل نیست و باید با چالش ها روبرو بشه. رشد فردی تو این کتاب، واقعاً الهام بخشه.

مانی واسکز: مغز متفکر و یار وفادار

مانی واسکز، بهترین دوست فردی و کسیه که همیشه کنارشه. اون مغز متفکر گروهه و همیشه ایده های خلاقانه و برنامه ریزی های هوشمندانه ای برای مقابله با هیولاها داره. شوخ طبعیش تو لحظات سخت، کلی به تیم کمک می کنه تا روحیه خودشونو از دست ندن. مانی نمونه یه دوست وفاداره که هر اتفاقی هم بیفته، رفیقشو تنها نمیذاره و همیشه حاضره کمک کنه.

جردن، نینا و کوئینسی: از قلدر تا عضو ارزشمند تیم

شاید جذاب ترین بخش تحول شخصیت ها مربوط به جردن، نینا و کوئینسی باشه. اونا که اولش قلدرهای مدرسه بودن و فردی رو اذیت می کردن، وقتی با هیولاهای واقعی روبرو میشن، متوجه خطر میشن. می بینن که برای نجات شهر، باید با فردی همکاری کنن. جردن با قدرت فیزیکیش، نینا با هوش و ذکاوتش و کوئینسی با اطلاعات عمومی و بعضی وقت ها غرغرهاش!، هر کدوم نقش مهمی تو تیم ایفا می کنن. اینجاست که میبینیم دوستی و همکاری چقدر قدرتمنده و چطور میتونه کلیشه ها و پیش داوری ها رو بشکنه. اونا یاد می گیرن که مهم نیست گذشته چی بوده، مهم اینه که حالا برای یه هدف مشترک کنار هم باشن.

هیولاها: بازتابی از درونیات و تخیل

خود هیولاها هم شخصیت های مهمی هستن. اونا چیزی نیستن جز بازتابی از برداشت ها و ترس های فردی از قلدرها. فردی قلدرها رو زشت و ترسناک می دید، برای همین هیولاهایی که از روی اونا کشیده هم همینطورین. اما کم کم، فردی و دوستاش میفهمن که این هیولاها فقط شیطونن و ممکنه لزوماً تهدید واقعی نباشن. اونا به جای نابود کردن هیولاها، یاد میگیرن چطور مدیریتشون کنن و حتی باهاشون ارتباط برقرار کنن. این بخش از داستان نشون میده که گاهی اوقات ترس هامون فقط یه بازتاب از دیدگاه خودمونه و با نزدیک شدن و درک کردن میشه برشون غلبه کرد.

مضامین اصلی و پیام های عمیق هشدار: هیولاها آزاد می شوند!

کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! فقط یه داستان سرگرم کننده نیست؛ یه عالمه پیام های مهم و درس های باارزش هم تو دل خودش داره که برای بچه ها و حتی بزرگترها خیلی مفیده. جان کلوپفر واقعاً هنرمندانه این پیام ها رو لابلای ماجراهای هیجان انگیز داستان جاساز کرده.

مقابله با قلدری و اهمیت دوستی

یکی از مهمترین پیام های این کتاب، موضوع قلدری و راه های مقابله با اونه. فردی تو مدرسه جدیدش حسابی از دست قلدرها کلافه ست، اما داستان یه راه حل غیرمنتظره بهش میده: همکاری با همون قلدرها! این نشون میده که گاهی اوقات برای حل یه مشکل بزرگ، باید مرزهای خودمون رو بشکنیم و با کسایی که فکر می کنیم دشمنمون هستن، متحد بشیم. کتاب به بچه ها یاد میده که دوستی و همدلی می تونه کلیشه ها رو از بین ببره و کمک کنه تا حتی از دل مشکلات بزرگ، دوستی های عمیق بیرون بیاد.

مسئولیت پذیری در قبال خلاقیت و انتخاب ها

یه درس خیلی بزرگ دیگه که فردی تو این کتاب یاد می گیره، مسئولیت پذیری در قبال کارهاییه که می کنیم. فردی با نقاشی کشیدن هیولاها، ناخواسته باعث یه فاجعه میشه. این داستان به بچه ها نشون میده که هر کاری، حتی یه کار به ظاهر کوچیک مثل یه نقاشی، میتونه عواقب بزرگی داشته باشه و باید بابت انتخاب ها و خلاقیتمون مسئولیت پذیر باشیم. قبول کردن مسئولیت اشتباهاتمون، اولین قدم برای حل مشکله.

قدرت تخیل و نوآوری در حل مسائل

تخیل و تفکر خلاق تو این کتاب نقش قهرمان رو بازی می کنه! فردی که با تخیلش هیولاها رو خلق کرده، حالا باید با همون تخیل و البته کمک گرفتن از هوش دوستاش، راهی برای مهار اون ها پیدا کنه. این داستان نشون میده که چطور فکر کردن خارج از چارچوب و استفاده از قدرت خلاقیت، میتونه کلید حل پیچیده ترین مشکلات باشه. هیچ مشکلی اونقدر بزرگ نیست که با یه فکر خلاقانه نشه حلش کرد.

کار گروهی و پذیرش تفاوت ها

این کتاب یه مثال عالی از قدرت کار گروهی و اهمیت پذیرش تفاوت هاست. تیمی که فردی، مانی و اون سه قلدر سابق (جردن، نینا و کوئینسی) تشکیل میدن، هر کدوم ویژگی ها و توانایی های خاص خودشون رو دارن. یکی قویه، یکی باهوشه، یکی نقاشه و یکی هم برنامه ریز. این تفاوت ها نه تنها مانع نیست، بلکه باعث قدرت تیم میشه. کتاب بهمون یاد میده که همه ما با هم فرق داریم، اما وقتی با هم همکاری می کنیم و به تفاوت های همدیگه احترام می ذاریم، می تونیم به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنیم.

سبک نگارش جان کلوپفر و جذابیت های آن

اگه بخوایم صادق باشیم، بخش زیادی از جذابیت کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! برمی گرده به قلم جادویی جان کلوپفر. او بلده چطوری یه داستان بنویسه که همه ی بچه ها رو از اول تا آخر پای خودش میخکوب کنه. انگار یه دوست قدیمی داره باهاتون حرف می زنه و قصه تعریف می کنه.

قلم روان، پرانرژی و متناسب با گروه سنی

کلوپفر یه نویسنده ست که زبان بچه ها رو خوب بلده. قلمش خیلی روان و سادست، اما در عین حال پر از انرژی و هیجانه. جمله ها کوتاهن و مفاهیم پیچیده توشون پیدا نمیشه. این سبک نگارش باعث میشه بچه های ۷ تا ۱۲ سال، بدون اینکه خسته بشن یا گیج بشن، داستان رو دنبال کنن و باهاش ارتباط برقرار کنن. کتاب جوری نوشته شده که انگار داری یه فیلم کارتونی می بینی، اونقدر که تصویرسازی هاش زنده ست.

ترکیب هوشمندانه اکشن، طنز و تعلیق

جان کلوپفر استاد ترکیب کردن چیزهای مختلفه! داستانش پر از اکشن و اتفاقات سریع و پرسرعته که نذاره آب تو دل خواننده تکون بخوره. اما در کنار این همه هیجان، یه عالمه شوخی و موقعیت کمدی هم توش گنجونده که باعث میشه از ته دل بخندین. این طنز باعث میشه حتی وقتی هیولاها دارن خرابکاری می کنن، یه لبخند روی لبتون باشه و از ترس و دلهره داستان کم کنه. عنصر تعلیق هم که دیگه نگم براتون! انقدر داستان پر از چی میشه حالا؟! هست که دلتون نمی خواد کتابو زمین بذارید.

تصویرسازی ذهنی قوی و خلق دنیایی باورپذیر

با اینکه کتاب پر از موجودات تخیلی و اتفاقات فانتزیه، ولی کلوپفر اونقدر قوی صحنه ها رو توصیف می کنه که انگار خودتون اونجا هستین. وقتی فردی، مانی و بقیه بچه ها دارن دنبال هیولاها میدون، یا وقتی کرِیدون با اون هیکل گنده اش داره تو مدرسه خرابکاری می کنه، همه این ها رو میشه به راحتی تو ذهنتون تجسم کنید. انگار هیولاها و محیط داستان واقعاً وجود دارن و این چیزیه که هنر یک نویسنده خوب رو نشون میده؛ اینکه بتونه یه دنیای فانتزی رو انقدر باورپذیر خلق کنه.

بازتاب ها و نقدهای هشدار: هیولاها آزاد می شوند!

خب، تا اینجا دیدیم که کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! چقدر جذابه. اما بیاید ببینیم منتقدان و خواننده ها هم چه نظری راجع بهش دارن. وقتی یه کتاب خوب باشه، معمولاً صداش همه جا میپیچه، مگه نه؟

دیدگاه منتقدان برجسته

این کتاب تونسته حسابی نظر منتقدان رو جلب کنه. مثلاً مجله معتبر School Library Journal درباره این کتاب گفته: خوندن سریع و سرگرم کننده، همراه با جوک و کنایه از مدرسه راهنمایی. این جمله نشون میده که کلوپفر واقعاً تونسته با زبانی ساده و شوخ طبعانه، یه داستان پرکشش برای بچه ها بنویسه. همین مجله یه نکته مهم دیگه رو هم گفته: این کتاب خوانندگان بی میل، به ویژه پسران دوره راهنمایی را جذب خواهد کرد. این یعنی اگه فرزندتون خیلی اهل کتاب خوندن نیست، این کتاب میتونه شروع خیلی خوبی باشه و اون رو به دنیای قصه و داستان علاقه مند کنه. ایده پرینتر سه بعدی و جان گرفتن نقاشی ها هم از نظر منتقدین خیلی جذاب بوده.

مجله Bulletin of the Center for Children’s Books هم یه جمله باحال گفته که: هیولاها در اینجا ستاره های واقعی هستند و خوانندگان ممکن است قدردان قدم های ابتکاری ای باشند که بچه ها باید برای پایین آوردن آن ها بردارند. این یعنی هیولاها اونقدر خوب پرداخت شدن که خودشون یه جورایی شخصیت اصلی داستانن و راه حل های خلاقانه بچه ها برای مهارشون، واقعاً دیدنیه.

نظرات خوانندگان و موفقیت کتاب

خوانندگان هم، چه بچه ها و چه والدین، حسابی از این کتاب استقبال کردن. خیلی ها به جنبه سرگرم کننده و پرهیجان داستان اشاره کردن که بچه ها رو از اول تا آخر با خودش همراه می کنه. والدینی هم که برای بچه هاشون این کتاب رو تهیه کردن، از پیام های آموزشی ظریفی که تو داستان هست، حسابی راضی بودن. مثل همون درس هایی که درباره قلدری، دوستی، کار گروهی و مسئولیت پذیری تو این مقاله گفتیم. این استقبال عمومی باعث شده که کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! به یکی از کتاب های محبوب تو ژانر خودش تبدیل بشه و کلی خواننده پیدا کنه.

چرا باید هشدار: هیولاها آزاد می شوند! را مطالعه کنید؟

حالا که حسابی با این کتاب باحال آشنا شدیم، شاید از خودتون بپرسید، واقعاً چرا باید این کتابو بخونم یا برای بچه ام بخرم؟ خب، من بهتون میگم چرا:

1. فوق العاده سرگرم کننده است: اگه دنبال یه کتاب پر از ماجراجویی، هیجان و کلی خنده هستید که از کسل کننده بودن خبری توش نیست، این کتاب عالیه.
2. تخیل رو بیدار می کنه: ایده نقاشی های زنده شده، ذهن بچه ها رو باز می کنه و بهشون یاد میده چطور خلاق باشن و بیرون از چارچوب فکر کنن.
3. درس های مهم زندگی داره: این کتاب فقط قصه نیست؛ در مورد دوستی، شجاعت، مسئولیت پذیری و مقابله با قلدری، کلی چیزای باارزش یاد میده.
4. برای خوانندگان بی میل عالیه: اگه فرزندتون خیلی کتاب خون نیست، سبک روان و پرانرژی جان کلوپفر میتونه اون رو به سمت مطالعه جذب کنه.
5. موضوع پرینتر سه بعدی رو جذاب می کنه: استفاده از تکنولوژی های جدید تو داستان، برای بچه های امروزی خیلی ملموس و جذابه.
6. مناسب گروه سنی وسیعه: هم برای بچه های ۷ ساله که تازه دارن کتاب های بزرگ تر می خونن خوبه، هم برای ۱۲ ساله ها که دنبال هیجان بیشترن.

پس، اگه دلتون میخواد هم بچه ها سرگرم بشن و هم چیزای خوب یاد بگیرن، شک نکنید! همین حالا نسخه کامل کتاب هشدار: هیولاها آزاد می شوند! رو تهیه کرده و وارد دنیای هیجان انگیز فردی لیدل و هیولاهایش شوید! قول میدم پشیمون نمیشید و یه تجربه خواندنی به یاد موندنی رو خواهید داشت.